English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (3654 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nota bene U توجه شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
favored U توجه مرحمت
favoring U توجه مرحمت
favors U توجه مرحمت
favour U توجه مرحمت
favouring U توجه مرحمت
favours U توجه مرحمت
favoured U طرف توجه
focus U متمرکز کردن توجه
focused U متمرکز کردن توجه
focuses U متمرکز کردن توجه
focussed U متمرکز کردن توجه
focusses U متمرکز کردن توجه
focussing U متمرکز کردن توجه
lure U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lured U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lures U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
luring U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
weighting U مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
unheard U بی سابقه توجه نشده
remark U توجه
remarked U توجه
remarking U توجه
remarks U توجه
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
serviced U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
ward U نگهداری کردن توجه کردن
wards U نگهداری کردن توجه کردن
logic U ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
warning U توجه به خط ر ممکن
warnings U توجه به خط ر ممکن
polarities U توجه به قطب
polarity U توجه به قطب
notation U ثبت توجه
notations U ثبت توجه
title U مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
titles U مشخصات دیسک با توجه به محتوای آن
colour U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colour U امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colour U احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود
colours U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours U امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colours U احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود
background U فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
backgrounds U فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
audit U یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audit U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audited U یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audited U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing U یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
auditing U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audits U یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audits U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
attention U توجه
attention U سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
attention U توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
attentions U توجه
attentions U سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
attentions U توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
regard U رعایت توجه
regard U توجه
regarded U رعایت توجه
regarded U توجه
regards U رعایت توجه
regards U توجه
care U توجه
cared U توجه
cares U توجه
auspices U حسن توجه
bullet U در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
bullets U در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
aftercare U توجه و موافبت درمرحلهء نقاهت
re U با توجه به
re- U با توجه به
autism U عدم توجه بعالم مادی
reference U توجه کردن یا کار کردن با چیزی
references U توجه کردن یا کار کردن با چیزی
branch U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branches U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
flag U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flags U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
interest U توجه نظر
interests U توجه نظر
scope U نقطه توجه طرح نهایی
assist U حضور بهم رساندن توجه کردن
assisted U حضور بهم رساندن توجه کردن
assisting U حضور بهم رساندن توجه کردن
assists U حضور بهم رساندن توجه کردن
signal U پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signaled U پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signalled U پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
child U یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
striking U قابل توجه
strikingly U قابل توجه
welfare state U دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
significant U قابل توجه حاکی از
significantly U قابل توجه حاکی از
uninterested U بی دخل وتصرف بدون توجه
doctrinaire U کسیکه نظریات واصول خود رابدون توجه به مقتضیات میخواهد اجرا کند
doctrinaire U کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
Other Matches
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
attentiveness U توجه
NB U توجه!
attention to orders U توجه
listlessly U بی توجه
listless U بی توجه
oblivious U بی توجه
inattentive U بی توجه
keep U توجه
heedfulness U توجه
heedfully U با توجه
heed U توجه
keeps U توجه
heeded U توجه
heeding U توجه
heeds U توجه
mindfulness U توجه
tendance U توجه
note U توجه
notes U توجه
noting U توجه
turn to U توجه
unconsidered U بی توجه
mindfully U با توجه
attendances U توجه
attendance U توجه
advertence U توجه
unresponsive U بی توجه
adverence U توجه
assiduity U توجه
advertency U توجه
attends U توجه کردن
consideration U توجه مراعات
liberal U جالب توجه
notice U توجه اطلاع
consideration U توجه تامل
attending U توجه کردن
welfare U توجه کردن
considerations U توجه مراعات
liberals U جالب توجه
considerable U قابل توجه
eye catcher U چیزجالب توجه
figure on U توجه کردن
field of attention U میدان توجه
noticed U توجه اطلاع
yummy U جالب توجه
attend U توجه کردن
considerations U توجه تامل
noticing U توجه اطلاع
marks U توجه کردن
mark U توجه کردن
introversion U توجه بدرون
intentness U سرگرمی توجه
hypoprosexia U فقدان توجه
look after U توجه داشتن به
notices U توجه اطلاع
hypoprosessis U فقدان توجه
favor U توجه مرحمت
cautioned U توجه کنید
attention span U فراخنای توجه
wistfully U با دقت و توجه
tents U توجه کردن
notwithstanding U بدون توجه
inattention U عدم توجه
inattention U فقدان توجه
tent U توجه کردن
at nurse U در توجه دایه
attention deficit U کاستی توجه
attention getting U توجه طلب
unwitting U بی توجه بی هوش
attention seeking U توجه طلب
attention to orders U توجه کنید
cautions U توجه کنید
cautioning U اخطار توجه
cautioning U توجه کنید
unscrupulous U بی توجه به نیک و بد
noticeable U قابل توجه
devil may care U بی توجه به مقام
detraction U کاهش توجه
notable U جالب توجه
notables U جالب توجه
engaging U جالب توجه
interesting U جالب توجه
auspice U حسن توجه
cautions U اخطار توجه
caution U توجه کنید
caution U اخطار توجه
cautioned U اخطار توجه
span of attention U فراخنای توجه
riding high <idiom> U جالب توجه
get with it <idiom> U توجه کردن
Your attention please. U توجه فرمایید !توجه فرمایید !
Take care of the infant. U از نوزاد توجه کن
wistfulness U توجه دقت
to watch over U توجه کردن
to take keep U توجه کردن
to llok U توجه کردن
to drive at U توجه داشتن به
on this <adv.> U با توجه به این
hereunto <adv.> U با توجه به این
hereto <adv.> U با توجه به این
for this purpose <adv.> U با توجه به این
concerning this <adv.> U با توجه به این
as to that <adv.> U با توجه به این
focal point U کانون توجه
pay attention <idiom> U توجه کردن
perpend U توجه کردن
remarkable U قابل توجه
see after U توجه داشتن به
safe keeping U حفافت توجه
substantial U قابل توجه
tendencies U توجه استعداد
tendency U توجه استعداد
oyez U توجه کنید
pay respect to U توجه داشتن به
observingly U از روی توجه
self care U توجه از خود
noteworthy U قابل توجه
to be d. to U توجه نکردن به
tentless U بی توجه بی دقت
take care of U توجه کردن از
nota bene U قابل توجه
remarkable U جالب توجه
primary interest U هدف توجه اصلی
it is to be noted that U باید توجه کردکه
prevenance U توجه باحتیاجات دیگران
an interesting story U حکایت جالب توجه
it askes for attention U توجه لازم دارد
as regards U با توجه به اینکه اما
as respects U با توجه به اینکه اما
polestar U هادی مورد توجه
meticulous attention U دقت و توجه زیاد
assiduity U توجه و دقت مداوم
dandyism U توجه زیاد به لباس
objective point U سمت مورد توجه
object point U سمت مورد توجه
lionization U توجه زیاد به شخص
Please note [that] ... U قابل توجه است که
accountable strength استعداد قابل توجه
Notice the details! U توجه کنید به جزییات !
notice to airmen U قابل توجه خلبانان
quaitly U بطورغریب وجالب توجه
without respect to the result U بدون توجه به نتیجه
selective inattention U عدم توجه انتخابی
unregarded U مورد توجه قرارنگرفته
under his majesty's patronage U با سرپرستی و توجه اعلیحضرت
unco U جالب توجه عجیب
turn to U عطف توجه مراجعه
favourite or vor U مقرب طرف توجه
to lose interest U جلب توجه نکردن
to call U توجه کسیراجلب کردن
drawing card U چیز جالب توجه
drawing card U موجب جلب توجه
uninteresting U غیر جالب توجه
To take into consideration. To consider. U مورد توجه قراردادن
attention key U کلید جلب توجه
as respects ... U درباره ... [با توجه به اینکه... ]
providental U مربوط به توجه پروردگار
to come in to notice U جلب توجه کردن
quaintness U غرابت جالب توجه
inadvertenly U ازروی عدم توجه
Without regard for prices . U بدون توجه به قیمتها
etx U توجه مشابه EOT
attentively U از روی دقت یا توجه
attending U توجه یا رسیدگی کردن
attends U توجه یا رسیدگی کردن
lively U جالب توجه سرزنده
liveliest U جالب توجه سرزنده
distract U منحرف کردن توجه
tents U خیمه زدن توجه
tent U خیمه زدن توجه
distracts U منحرف کردن توجه
favouritism U افراد مورد توجه
orientating U توجه بسوی خاور
orientates U توجه بسوی خاور
interestingly U بطور قابل توجه
interestingly U بطور جالب توجه
chunk U مقدار قابل توجه
livelier U جالب توجه سرزنده
orientate U توجه بسوی خاور
chunks U مقدار قابل توجه
attend U توجه یا رسیدگی کردن
converge U توجه بیک نقطه یا یک مقصدمشترک
converged U توجه بیک نقطه یا یک مقصدمشترک
theocentrism U توجه بخدا خدا دوستی
it is interesting to me U برای من جالب توجه است
converging U توجه بیک نقطه یا یک مقصدمشترک
extroversion U توجه شخص به بیرون از خود
evil favoured U طرف توجه دارای امتیازات
to receive attantion U مورد توجه قرار گرفتن
to take notice U ملتفت بودن توجه کردن
to turn a d. ear to U توجه نکردن به بی اعتنایی کردن به
ingratiating U طرف توجه قرار دادن
ingratiates U طرف توجه قرار دادن
receive attention U مورد توجه واقع شدن
Recent search history Forum search
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1I am good with figures,how about you?
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1old stonyface
1but as an old harvard man my father could sit with the class of'26
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
1Other factors can introduce poor conditioning.
1Regarding the forthcoming presentation,
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com